فلسفه نماز
گاهی بعضی به ویژه عده ای از جوانان مطرح می کنند چرا باید نماز بخوانیم؟چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگيهايي دارد؟راستي چرا بايد نماز خواند؟ اين سوالي است که خيليها به آن دچارند حتي نمازخوانها! در جواب این عزیزان باید دلایلی بیاوریم محکم ومستند تا بتواند برای نسل جوان وکنجکاو ما که در عصر ماهواره و اینترنت زندگی می کنند ودر زیربمباران شبهه ها بندگی می کنند محکم وقابل پسند باشد . تا این نماز آنها را مرتب به پله های عروج وبندگی ببرد نه اینکه خدایی ناکرده به نهایت ذلت وبردگی هواها وخواسته های دل .
اگر به شبه های جوان جواب در خور سن وتحصیلاتش داده شود و او تارک نماز نشود جامعه از بسیاری از انحرافات وآلودگی ها پاک می شود اما :
دلیل اول اطاعت از معشوق :
حالا در این مورد کمی توضیح بدهیم مگر این نیست که خدا نیازی به نماز ما ندارد و یا اینکه عبادت بجز خدمت خلق نیست لذا ما بجای نماز کارهای خیر زیادی انجام می دهیم و …و اینچنین از زیر بار نماز شانه خالی می کنند.
کسی که چنین سوالی را مطرح می کند متدین و مسلمان و خداپرست می باشد. و الا یک فرد بی دین که خدا را قبول ندارد کاری هم به نماز ندارد و کسی هم از او انتظاری ندارد.
حال باید از سوال کننده که مسلمان است و خدا را قبول دارد پرسید: آیا خدا را دوست می داری؟ که مطمئنا پاسخ او مثبت است.
سوال دوم اینست که ایا خدا را بیشتر دوست می دارید یا غیر خدا را؟ که در قران نیز در مورد مومنان اینچنین آمده است ؟
کسانی که ایمان آورده اند خدا را از هر کسی و هر چیزی بیشتر دوست می دارند.
هر کس و هر چیز را دوست داشته باشند خدا را بیشتر دوست دارند. او عاشق است و خدا معشوق. و مطمئنا یک مسلمان متدین نه ادعایی غیر از این دارد و نه ادعایی غیر از این را در مورد خود قبول دارد.
عرفا می گویند عشق و عشق بازی مرام دارد و ورود در میدان عشق بازی دارای حساب و قانون است به این صورت که:عاشق هیچگاه برای معشوق تعیین تکلیف نمی کند.عاشق در برابر خواسته معشوق تسلیم محض می باشد. و چون چرا ندارد.
تا آنجا که منطق و تفکر عاشق را در برابر معشوق اینگونه به تصویر می کشند که عاشق خطاب به معشوق عرض می کند:
از تو به یک اشاره. از ما به سر دویدن
حال از ما به سر دویدن اشاره به روحیه تسلیم عاشق در برابر معشوق است
عاشق می خواهد بگو ید ای معشوق و ای محبوب من فقط تو را می بینم و فرمان تو را می شنوم. و بمجرد صدور فرمان از تو خود را به اب و آتش عشق و عملی ساختن فرمان تو می کنم.
تو همه وجود منی تو فکر منی ذکر منی خاطر منی.این مرام عشق بازی است و حساب ورود به میدان عشق.
حال با توجه به این مقدمه سوال اینست که ای انسان آیا خدا را قبول داری؟
آیا نسبت به خدا عشق می ورزی؟
آیا عاشق خدا هستی؟
آیا برای خدا یک عاشق با مرام هستی با خیز؟
اگر تو عاشقی و خدا معشوق و اگر تو کشته عشقی معشوق چنین فرمان می دهد:
نماز بخوان
و مرام عشق بازی اینست که عاشق در برابر خواسته معشوق چون و چرا نمی کند و تعیین تکلیف نمی نماید. آنهم خواسته ای که با اندک زمانبری پرداخت بهای تمام هستی و همه نعمتهایی است که معشوق در اختیار عاشق قرار داده است.
و شانه خالی کردن از ادای نماز……
زهی بی انصافی و زهی غفلت…
وقتی ما کسی را دوست داشته باشیم دوست داریم با او حرف بزنیم. کسی که نماز میخواند، خدا را دوست دارد و دلش می خواهد با او حرف بزند. البته نباید تند تند و با عجله با خدا صحبت کرد. باید آرام حرف زد.بنابراین باید با آرامش نماز خواند. وقتی که شما کسی را واقعاً دوست داشته باشید آن طور رفتار میکنید که او میخواهد. خدای بزرگ ما را خلق کرده است و ما را خیلی زیاد دوست دارد و بسیار بسیار از ما داناتر است از ما خواسته است که به این صورت نماز بخوانیم که او میخواهد. پس ما آن گونه رفتار میکنیم که خدای مهربان می خواهد تا از دست ما راضی وخشنود باشد.
دلیل دیگری کسب آرامش است
تا حالا شده تو خیابون یا توی پارک بچه ای را ببینید که گم شده و به دنبال مادرش می گرده و وقتی که به کمک مردم مادرش را پیدا میکنه در آغوش مادرش میپره و آرام میشه. ما آدمها هم مثل کودک گمشدهای هستیم که در طول زندگی به دنبال کسی یا چیزی می گردیم که با آن آرامش پیدا کنیم. اون چیز نمی تواند پول، مقام، قدرت، زیبائی و….باشد، چون بعضی از آدم اینها را دارند، اما باز هم آرامش ندارند و همیشه مضطرب و نگران هستند.
در قرآن کریم آمده است: (( آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش پیدا میکند.))
و نماز بهترین راه برای رسیدن به آرامش است.
دلیل بعدی تشکر از خدا است
در اطراف هر کدام از ما آدمهای زیادی هستند که به ما محبت میکنند، مثل بابا، مامان، معلم و خیلیهای دیگه و ما دوست داریم از آنها به خاطر محبتی که به ما میکنند تشکر کنیم. مثل وقتی که میخواهیم از خدای مهربان تشکر کنیم و نماز میخوانیم.
او کسی است که صدها و هزارها نعمت به ما هدیه داده و لحظه به لحظه مواظب و مراقب ماست. تمام کسانی که به ما محبت میکنند هم، خدا به ما هدیه داده است. پس ما با نماز میتوانیم از خدای مهربان به خاطر این همه نعمت و مهربانی که به ما هدیه میکند تنها یک کمی تشکر کنیم.
از دلایل دیگر پاک شدن گناهان در چشمه نماز است
وقتی که بدن ما کثیف شده است باید آن را با آب بشوئیم تا تمیز شود و آن وقت احساس خوشایندی میکنیم ،چون پاکیزه و تمیز میشویم . روزی پیامبر مهربان اسلام رو به یارانشان کردند و گفتند: (( فرض کنید در جلوی خانهی شما، چشمهای جاری است و شما هر روز پنج بار در آن خود را میشویید. آیا به تن شما آلودگی باقی میماند ؟ ))
یاران گفتند : ((خیر! ))
پیامبر دوباره گفتند : (( بله نمازهای پنجگانه همین اثر را دارند. با پنج نماز در شبانه روز خداوند، بدیها و گناهان را از آدمی میزداید و او را پاکیزه میکند. ))
ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز
سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا ميباشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما ميگذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال ميبخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن ميشود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نميانديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نميشناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مياندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك ميسازد.
به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباهناپذير آن ميباشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي ميكند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)
دوري از گناه:
نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار ميرود، مانند آب وضو و غسل، جامهاي كه با آن نماز ميگزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب ميشود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.
گويا آيه زير به همين نكته اشاره ميكند و ميفرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز ميدارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نميشود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمينشيند.
نظافت و بهداشت:
از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك ميكند.
انضباط و وقتشناسي:
نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقتشناسي كمك مؤثري ميكند.
بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مينمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز ميكند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه ميتواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.
نویسنده وبلاگ